×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 26 April , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 1 خاطره
<فصل دوم -سکوت شکسته – هورالحمار کابوسم، فاو میزبانم -خاطرات حاج محمود پاک نژاد-قسمت نوزدهم
07 سپتامبر 2021

دشمن تمام توان خود را روی جاده ام القصر گذاشته بود. باید هرچه زودتر برای مقابله با قبضه های منحنی زن که مرتب به آنها اضافه می شد و تلفات ما را زیاد می کرد، فکراساسی میکردیم؛ شروع به زدن کانال در کنار خاکریز ها کردیم.

سکوت شکسته -خاطرات حاج محمود پاک نژاد-قسمت چهارم
07 سپتامبر 2021

اطراف زمین فوتبال گشت زدم. پادگان خالی و ساکت بود. بخشی از نیروهای لشکر در خط پدافند فاو و بخشی در جزیره بودند. پس از بمباران، عمده قوای لشکر از مقر انرژی اتمی به پادگان بدر در نزدیکی اندیمشک منتقل شدند.

سکوت شکسته-خاطرات حاج محمود پاک نژاد-قسمت سوم
31 آگوست 2021

ناخواسته چشم دوخته بودم به کلاه رنگ و رو رفته دکتر طاهری. کلاه را از سرش برداشت و دفتر روزنامه را داد دستم، پریشان بود. کبریت کشید و فانوس را روشن کرد و گذاشت کنار دستم. موقع خارج شدن، پتوی در سنگر را انداخت پایین که نور بیرون نرود.