×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 29 March , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
فصل دوم – سکوت شکسته خاطرات حاج محمود پاک نژاد-کربلای ۴ قسمت سی و پنجم
02 اکتبر 2021

نیروها توجیه بودند و می دانستند که ممکن است در همین فاصله، جسد شهید به دست نیروهای گشتی دشمن بیفتد. هرچه به ارتفاعات نزدیک تر می شدیم، باران تبدیل به برف و کولاک می‌شد. زمین و زمان، همه چیز دست به دست هم داده بودند و به یکباره شرایط تغییر کرده بود.  درد و ناله دو مجروح و ناامنی راه، که تنها مسیر بود و پیچیده شدن شرایط، باعث شده بود تا از ادامه مسیر ناامید شویم.

<فصل دوم -سکوت شکسته – هورالحمار کابوسم، فاو میزبانم -خاطرات حاج محمود پاک نژاد-قسمت بیستم
15 سپتامبر 2021

وارد فرودگاه مهرآباد شدیم. بدون هیچ تشریفاتی با اتوبوس تا کنارهواپیمای باری رفتیم. من و اکثر بچه ها برای اولین بار بود که هواپیما را از نزدیک می دیدم. حدود ۷۰۰ نفر، همه سوار هواپیمایی شدیم که صندلی نداشت. کف هواپیما نشستیم و با هر حرکت، موج ایجاد می‌شد و روی هم می ریختیم.

فصل دوم_سکوت شکسته_هورالحمار کابوسم،فاو میزبانم _ خاطرات حاج محمود پاک نژاد_ قسمت شانزدهم
07 سپتامبر 2021

کمتر از سه ماه مانده بود به عملیات والفجر ۸، جلسه توجیه ماموریت در پادگان انرژی اتمی برگزار شد. فرمانده اطلاعات ـ عملیات، آقای میرجانی، بر محرمانه بودن ماموریت تاکید داشت. اطلاعات قابل توجهی داده نشد ـ می بایست آخرین تماس با خانواده یا ارسال نامه را داشته باشیم.

سکوت شکسته _ خاطرات حاج محمود پاک نژاد _قسمت یازدهم
07 سپتامبر 2021

« مراسم تشییع شهدا بود. جمعیت زیادی جنازه های کسانی را که در جنگ کشته شده بودند، به دوش می کشیدند و با شور و حرارت شعار می‌دادند؛« برادر شهیدم راهت ادامه دارد.»