- نویسنده : شفیق فکه، شبکه ایثار
- 03 اکتبر 2023
- کد خاطره 14866
- 1364 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
شفیق فکه، شبکه ایثار
کربلای چهار مجروح شدم و بیش از سه ماه مادرم در بیمارستان مثل پروانه دورم می چرخید ،یک روز صبح زود رفت و غروب آمد من تعجب کردم اما او خم به ابرو نیاورد و بعد از سه ماه که سراغ برادرانم را گرفتم فهمیدم هر دو برادرم در کربلای پنج و بعد از مجروحیت من شهید شدند و مادرم آن روز رفته بود برای غسل کفن و دفن آنها بدست خودش
ارسال این خاطره از طرف برادر حاج محمود ژولیده جانباز ۷۰ درصد
http://www.khaterateshohada.ir/?p=14866