من عاشق شب عملیات بودم که گردان به ستون یک عازم خط می شد عاشق وداع یاران که از همدیگر طلب شفاعت میکردند برای همین گردان رزمی را بیشتر دوست داشتم امدم گردان کمیل به فرماندهی علی درویش رفتم در یکی از گروهانها به مسئولیت جابراردستانی و معاونت شهید محمود لطیفیان. طبق معمول نیروی آزاد گروهان شدم چند روزی که در دوکوهه بودیم به گردان ابلاغ ماموریت شد برویم شلمچه خط پدافندی شلمچه را تحویل بگیرم آمدیم شلمچه را با شکل ...
پدر ..... از منطقه عملیاتی والفجر ۸ امده بودیم دوکوهه نیروها اکثرا تسویه کرده بودند. گردان شهدا احتیاج به نیروی جدید داشت تا باز منظم شویم که بتوانیم برای پدافند با قوای تازه به منطقه والفجر ۸ برویم. با شهید صفرخانی و دوستان جمع بودیم. کارگزینی گردان رفته بود طر ف میدان صبحگاه تا نیروی مورد نیاز را بیاورد در یکی از ساختمانهای دوکوهه که معروف بود به ساختمان توپخانه، بیشتر بچه های توپخانه دران مستقر بودند. یک طبقه از آن ...
این خاطره: شبهای عملیات .... هرسال که شب عاشورا میشود خاطرات شبهای عملیات دوباره زنده میشود بندگی خالصانه خدا بود زمانهای ناب خیلی زودگذشت ولی هیچ موقع از یادم نمیرود این شبها با آه وافسوس اشک بیاد ان شبها بادوستان وشهدا بودم شبهای عملیات دوستان به ستون یک بر روی جاده به طرف خط مقدم در کنار اب حرکت میکردیم تیر تراشهای تیربارهای عراق شلیک میکردند از کنار مان زوزه کنان ردمی شدند یا خمپاره ای در کنار مان ...