من عاشق شب عملیات بودم که گردان به ستون یک عازم خط می شد عاشق وداع یاران که از همدیگر طلب شفاعت میکردند برای همین گردان رزمی را بیشتر دوست داشتم امدم گردان کمیل به فرماندهی علی درویش رفتم در یکی از گروهانها به مسئولیت جابراردستانی و معاونت شهید محمود لطیفیان. طبق معمول نیروی آزاد گروهان شدم چند روزی که در دوکوهه بودیم به گردان ابلاغ ماموریت شد برویم شلمچه خط پدافندی شلمچه را تحویل بگیرم آمدیم شلمچه را با شکل ...
پدر ..... از منطقه عملیاتی والفجر ۸ امده بودیم دوکوهه نیروها اکثرا تسویه کرده بودند. گردان شهدا احتیاج به نیروی جدید داشت تا باز منظم شویم که بتوانیم برای پدافند با قوای تازه به منطقه والفجر ۸ برویم. با شهید صفرخانی و دوستان جمع بودیم. کارگزینی گردان رفته بود طر ف میدان صبحگاه تا نیروی مورد نیاز را بیاورد در یکی از ساختمانهای دوکوهه که معروف بود به ساختمان توپخانه، بیشتر بچه های توپخانه دران مستقر بودند. یک طبقه از آن ...
.....در پادگان دوکوهه بودیم که خبر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ حال بچه ها را منقلب کرده بود همه حسرت میخوردیم که چرا در آن ایام جامانده بودیم …حسرت میخوردیم و هر کس در گوشه ای در پادگان دوکوهه رفته بود و تجدید خاطرات میکرد من هم با عباس مقدسی، علی فخار نیا، بهمن منصور پور و عطا بحیرایی در حال شیطنت بازی بودیم که خبر رسید عراق حمله کرده ما باور نمیکردیم تا اینکه خبر رسید گروه مجاهدین خلق در اصل منافقین به کمک ارتش عراق، ...