×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Saturday, 20 April , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
شهید بابا محمد رستمی رهورد
شفیق فکه، شبکه ایثار

موضوع : ایثار و فداكاری

 

چند ماهی از تجاوز رژیم بعثی عراق به خاك میهن اسلامی نگذشته بود كه كاروانی متشكل از سپاه و بسیج به فرماندهی سردار دلاور اسلام ، شهید محمد رستمی ، از خراسان عازم جنوب شدند . كاروان در كوی نیرو بعد از چهار شیر مستقر شد. نیروهای سپاه و بسیج با امكانات بسیار محدود با عراقیهای تا دندان مسلح مردانه جنگیدند . دشمن كه در حال پیشروی در مناطق ا… اكبر دبّ حردان ، دشت آزادگان و غیره بود زمین گیر شده بود بطوری كه سقوط شهراهای اهواز و آبادان كه به نظر می رسید قطعی است ، برای دشمن عیر ممكن شده بود . شبها بسیار سرد بود و ما با داشتن یك یا دو پتو بشدّت سرما می خوریدم ، تصمیم گرفتیم كه به اتاق فرماندهی رفته و شدیداً اعتراض كنیم ، دست جمعی راه افتادیم . وقتی درب اتاق را باز كریدم ، با كمال تعجب مشاهده كردیم كه شهید بزرگوار، رستمی ، و دیگر برادران بدون پتو ، در حالیكه از شدّت سرما زانوهایشان را بغل گرفته اند ، به خواب رفته اند ، آنگاه خجل و شرمنده برگشتیم و ارزش پتوهایمان را بیشتر احساس كردیم .
محل مصاحبه : نامعلوم

راوی خاطره: برادر محمد خراسانی

منبع خاطره: سایت خاطرات شهدا

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.