×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : پنج شنبه, ۲۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Thursday, 12 December , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
هر چه از مجروح‌ها در لیست‌مان مانده بود را سر می‌زدیم/عاطفه سرباز دشمن و نگهبان داخلی با هم مرده بود
23 جولای 2024

یادم هست آخرین نفرشان محسن بود. «محسن توده شوشتری» نوجوان لاغر‌ اندام و مهربان، او از پا و کمر مجروح شده بود و نگذاشته بود کسی از خانواده‌اش با خبر شود. بیمارستان طالقانی بستری بود. با زحمت خودمان را رساندیم آنجا.

مرا از یاد رفتن محال است/ پیکر مطهر شهدایی که در شلمچه جا ماند
20 سپتامبر 2023

 یک دوربین دید در شب در آنجا بود دوربین کشیدم و سنگر های عراقی را دیدم در همین حال در کنار سنگر های عراقی ها چند تا از پیکر شهدا ارمیده بودند حالم را دگرگون کرد از عملیات  کربلای ۵ و۸ در آن نزدیکی ها جامانده بودند میخواستم دوستان شهیدم را صدا کنم آی بچه های گردان انصار بچه های گردان عمار بچه های گردان شهادت ...

این قسمت، گزارش شکمی
17 جولای 2023

برگ خاطره و نقل قولی برای آقا مسعود زندی توسط رزمنده جانباز برادر حاج حسین عسگری اما بگم برا استاد گرانسنگ تاریخ شفاهی ! . . . در سده های قدیم و زمانی که ما در جبهه های غرب مشغول تفرج ،تفریح و کوهنوردی بودیم خب شرایط آب و هوایی اون مناطق بسیار عالی بود […]

لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلوات الله علیه
02 اکتبر 2021

وقتی دید من ول کن نیستم ، رفت سراغ اخوی بنده که بیاد وساطت کنه موهاش رو نزنه اما مقبول نشد.

بانویی که در «راهیان نور» متحول شد
27 نوامبر 2020

«در این عالم رازی است که جز با خون فاش نمی‌شود» و امروز شهدا در حال فاش کردن رازهایی هستند که تنها درخواست‌کنندگان از آن‌ها می‌توانند به این رازها دست پیدا کنند. مریم در حالی که به دنبال راهی برای نجات بوده است، در مسیر شهدا قرار می‌گیرد. مسیری که وی را به کشتی نجات می‌رساند. مریم نجفی از زایرین راهیان نوری است که تحول یافته و امروز می‌تواند سفیر شهدا باشد.

اثاثیه منزل شهید در نیم وانت – خاطره ای از زبان همرزم شهید عبادیان
30 اکتبر 2020

با تشکیل تیپ و سپس لشکر ۲۷محمدرسول ­الله(ص) تهران، معاونت پشتیبانی و تدارکات این یگان را برعهده گرفت. تمام اثاثیه منزل شهید محمدعبادیان در نیم وانت بار زده و به مشهد منتقل میشود همرزم شهید،محمدرضا بخشی این خاطره را از برادر محمد مصطفایی نقل میکند: